کد مطلب:313584 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:497

روز عرفه، روضه ی حضرت عباس را بخوان
حجةالاسلام والمسلمین حاج سید حسن ابطحی، در كتاب «ملاقات با امام زمان علیه السلام» (ج 2، ص 254) آورده است:

بدون تردید حضرت بقیةالله - روحی فداه - در مجالس عزای حضرت سیدالشهدا علیه السلام حاضر می شوند، زیرا آن حضرت خود را صاحب عزا می دانند. به خصوص، اگر مجلس را افراد متقی و با اخلاص ترتیب داده باشند و باز بالأخص اگر در امكنه ی متبركه تشكیل شود و یا روضه ای خوانده شود كه مورد علاقه ی آن حضرت باشد. مثلا غالبا در مجالسی كه روضه ی حضرت ابوالفضل علیه السلام خوانده می شود آن حضرت نظر لطفی به آن مجلس دارند.

یكی از دوستان، كه راضی نیست اسمش را در كتاب ببرم، می گفت: در سال 1363 شمسی به مكه ی معظمه مشرف بودم. روحانی كاروان، كه مرد خوبی بود، سه شب قبل از آنكه به عرفات برویم، در عالم رؤیا حضرت ولی عصر علیه السلام را دیده بود و آن حضرت به او فرموده بودند كه در روز عرفه، روضه ی حضرت ابوالفضل علیه السلام را بخوان كه من هم می آیم.

بعد از ظهر عرفه، در بین دعای عرفه، روحانی كاروان مشغول روضه ی حضرت ابوالفضل علیه السلام شد. همه ی اهل كاروان به طور ناگهانی دیدند كه مردی بسیار نورانی با لباس احرام در وسط جمعیت نشسته و برای مصائب حضرت اباالفضل العباس علیه السلام شدیدا گریه می كند. افراد كاروان كم كم می خواستند متوجه او شوند، به خصوص بعد از آنكه روحانی كاروان گفت كه من چند شب قبل خواب دیدم كه حضرت بقیةالله - روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء - به من فرمودند كه روز عرفه، روضه ی حضرت اباالفضل علیه السلام را بخوان، من هم می آیم.



[ صفحه 406]



آن مرد ناشناس متوجه شد كه بعضی به او نگاه می كنند، لذا آن حضرت از میان جمعیت حركت كردند و می خواستند از در خیمه بیرون بروند. زن فلجی در كاروان ما بود، صدا زد آقا! حضرت برگشتند و به او نگاه كردند. او اشاره به پایش كرد، یعنی پاهای من فلج است. حضرت ولی عصر علیه السلام با اشاره به او فهماندند خوب می شود و از در خیمه بیرون رفتند.

زن فلج همان ساعت كسالتش برطرف شد و حتی تمام اعمال حجش را از قبیل طواف حج و سعی بین صفا و مروه و طواف نساء را خودش بدون آنكه كسی كمكش كند انجام داد.

در اینجا مناسب است كه منتظران حضرت ولی عصر «عجل الله تعالی فرجه الشریف» این سروده را زمزمه كنند:



چه خوش باشد كه بعد از انتظاری

به امیدی رسند امیدواران



جمال الله شود از غیب طالع

پدیدار آید اندر بزم یاران



همی گوید منم آدم منم نوح

خلیل داورم قربان جانان



منم موسی منم عیسی بن مریم

منم پیغمبر آخر زمانان



تو موسی وار شمشیر خدایی

بكش وآنگه بكش فرعون و هامان



تو ای عدل خدا كن دادخواهی

ز جا خیز ای پناه بی پناهان



برون كن زآستین دست خدا را

به خونخواهی و از خون نیاكان



قدم در كربلا بگذار و بستان

سر پر خون ز دست نیزه داران



تو ای دست خدا ز شست قدرت

بكش تیر از گلوی شیرخواران



خبر داری كه از سم ستوران

دگر جسمی نماند از اسب سواران



شنیدستی چنان دست خدا را

جدا كردند از تن ساربانان



اثر طبع مرحوم آیت الله ارباب قمی